چگونه به تجارت گزینه های دودویی در افغانستان

مزایا و معایت تحلیل تکنیکال

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال و مزایای آن

defenition of fundamental analysis and all kinds

در تحلیل تکنیکال روند قیمتها مورد بررسی قرار میگرفت اما در تحلیل بنیادی یا پایه ای(فاندامنتال) معمولا ارزش ذاتی کالا یا خدمت یا سهام مورد بررسی قرار میگیرد. ارزش ذاتی نیز با مطالعه وضعیت مالی وضعیت مدیریت شرکت ، صنعت و شرایط اقتصادی کلان بدست می اید . این کار به این خاطر انجام میشود تا تحلیلگر بتواند تشخیص دهد آیا ارزش واقعی سهم با قیمت فعلی آن یکی است یا نه تا بتواند برای خرید سهم آن شرکت به درستی تصمیم بگیرد. اگر ارزش سهم از قیمت فعلی پایین‌تر باشد، می توان گفت که قیمت سهام افزایش‌یافته است و سرمایه‌گذار می‌تواند تصمیم بگیرد که سهم خود را بفروشد. اما اگر ارزش سهم بیشتر از قیمت فعلی باشد، این سهام یک سهام سودآور است ومیتوان آن را خریداری کرد. هنگامی‌که بازار این شکاف را درک کند و با افزایش قیمت سهم، آن را تنظیم کند، سرمایه‌گذار به هدف خودش که به دست آوردن سود بوده است، می‌رسد.

هدف تحلیل بنیادی سهام در بورس همین است. همانطور که گفته شد تحلیل بنیادین یک شرکت شامل تحلیل گزارشات مالی و سلامت مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوط به آن ‌است. وقتی سهام، قراردادهای آتی یا ارز مورد تحلیل بنیادین قرار می‌گیرد دو رویکرد اساسی وجود دارد: تحلیل پایین به بالا و تحلیل بالا به پایین. این عبارات جهت تمیز دادن چنین تحلیلهایی از سایر تحلیل‌های سرمایه‌گذاری نظیر تحلیل‌های کمی و تکنیکی است. تحلیل بنیادین بر اساس اطلاعات و داده‌های گذشته و فعلی با هدف پیش بینی مالی انجام می‌پذیرد. اهداف متعددی برای این تحلیل وجود دارد.

۱- تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت

۲- برآورد عملکرد تجاری

۳- ارزیابی مدیریت مزایا و معایت تحلیل تکنیکال و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری.

در تحلیل بنیادین اساس پیش بینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایه‌گذاری شده‌است. معامله گر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیش بینی بازار می‌پردازد. استراتژی روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. اساس نظر تحلیلگران بنیادی این است که مزایا و معایت تحلیل تکنیکال تمام تغییرات در قیمتها حتماً یک علت اقتصادی بنیادی دارد. این نوع از تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال بسیار زمانبر تر است و معمولاً همراه با جمع‌آوری اطلاعات از منابع مختلف ممکن می‌گردد. هر چند که زمان زیادی باید صرف بررسی و مطالعه این اطلاعات کرد اما پیش بینی مزایا و معایت تحلیل تکنیکال هایی که از طریق تحلیل های بنیادی انجام میشود از اعتبار بیشتری برخوردار است اما از طرفی نیازمند دانش و تجربه بیشتری نیز می باشد.

نگاهی به مزایا و معایب بازار فارکس

بازار فارکس یکی از رو به رشدترین بازارهای مالی جهان است که اکنون ارزش آن حدود ۲۸۰ تریلیون دلار تخمین زده می شود. این میزان حدود ۱۰ برابر ارزش نمادهای لیست شده در شاخص اس اند پی ۵۰۰ بورس وال استریت است.

به گزارش ایسنا به نقل از ویژوال کپیتالیست، اکنون حدود ۱۷۰ جفت ارز قابل معامله در این بازار وجود دارد. حدود ۴۳.۱ درصد کل معاملات فارکس در انگلیس انجام می شود و پس از این کشور، آمریکا با ۱۶.۵ درصد، هنگ کنگ و سنگاپور هر دو با ۷.۶ درصد، ژاپن با ۴.۵ درصد و سوییس با ۳.۳ درصد در رده های بعدی بزرگ ترین بازارهای فارکس جهان قرار دارند.

حدود دو سوم معاملات ارزی بازار فارکس بر حسب ۷ جفت ارز معامله می شود: یورو و دلار با سهم ۲۴ درصدی از کل معاملات بیشترین سهم را در این بین دارد و پس از آن نیز جفت ارزهای ین و دلار با ۱۷.۸ درصد، پوند و دلار با ۹.۳ درصد، دلار استرالیا و آمریکا با ۵.۲ درصد و دلار کانادا و آمریکا با ۴.۳ درصد در رده های بعدی قرار دارند.

مزایای بازار فارکس

۱- هزینه تراکنش پایین: در مقایسه با بازار سهام، کارمزد تراکنش این بازار بسیار پایین و تقریبا ناچیز است.

۲- قدرت نقدشوندگی بالا: روزانه حدود ۶.۶ تریلیون دلار معامله در این بازار صورت می گیرد.

۳- بازار ۲۴ ساعته: در هر ساعتی از شبانه روز امکان انجام معامله وجود دارد.

۴- اهرم مالی: به کمک این قابلیت، معامله گران می توانند سود بیشتری از معاملات خود به دست آورند.

ریسک بازار فارکس

با وجود مزایای زیاد، این بازار پرریسک ترین بازار معاملاتی نیز محسوب می شود و در سال ۲۰۱۹ حدود ۷۰ درصد معامله گران در این بازار دچار ضرر شدند.

معامله گر بزرگ فارکس

در اکتبر ۱۹۸۷ اندی کریگر- یک معامله گر نیویورکی متوجه شد ارزش دلار نیوزلند بسیار بیشتر از ارزش ذاتی خود است. وی با قرار دادن اهرم مالی معاملاتی روی ۴۰۰ موفق شد ۳۰۰ میلیون دلار سود کسب کند.

تحلیل تکنیکال بر پایه تکنیک RTM - قسمت اول

این روش تحلیل یکی از زیر شاخه های پرایس اکشن است شما بعد ازیادگیری این تکنیک میتوانید با تشخیص درست نواحی عرضه و تقاضا، معاملات موفق با ریسک به ریوارد بسیار مناسب داشته باشید، این تکنیک در ظاهر ساده ولی در عین حال پیچیدگی های دارد و نیاز به تمرین زیاد و مداوم دارد.

اولین الگوی ما RBD (Rally base Drop) می باشد. این الگو بیشتر مزایا و معایت تحلیل تکنیکال در تایم فریم های بالا مناسب ترید است و در این الگو شما نواحی عرضه یعنی ناحیه ای که فروشنده ها یا اصطلاحا خرس های بازار در آن ناحیه، سفارش های بسیار زیادی دارند و با رسیدن قیمت به این نواحی ما شاهد ریزش های بسیار خوبی دربازار خواهیم بود.

RBD

برای پیدا کردن این ناحیه (RBR) باید درتایم فریم های بالا H1 ,H4 و بالاتر به دنبال ریزش های شدید(DROP) در بازار باشیم، هر جا ریزش را مشاهده کردید بالاترین قله ای که قیمت از آنجا شروع به ریزش کرده است و در واقع یک پیوت ماژور مزایا و معایت تحلیل تکنیکال تشکیل شده است و از آن پیوت چرخش شدید قیمت را داشته باشیم ، پیدا میکنیم.

RBD

مطالعه بیشتر:

در تصویر بالا در تایم فریم 1 ساعته یک ریزش شدید رو مشاهده میکنید منشا این ریزش با رنگ سبز نمایش داده شده است ، روند قبل از این ریزش یک روند کاملا صعودی می باشد و در ناحیه سبز رنگ چرخش قیمت را داشته ایم که در واقع یک پیوت ماژور تشکیل شده است.

همیشه قبل از تشکیل پیوت ماژور یا نقطه چرخش قیمت یک صعود خوب (ROLLY)داریم و بعد از ROLLY چرخش قیمت رو مشاهده میکنیم ،در این قله ما شاهد این هستیم که همواره قیمت چندیدن بار نوسان داشته و خریدارها و فروشندگان با هم درگیر شده اند و در نهایت فروشندگان برنده این درگیری هستند و قیمت رو شدیدا به پایین میکشند، زمانی که این اتفاق رخ می دهد تعداد بسیار زیادی فروشنده یا seller در همین ناحیه به انتظار هستند که اگر در آینده برای بار دوم قیمت بازار به این ناحیه رسیدسفارش های خود را فعال کنند و دوباره قیمت رو به سمت پایین بیاورند.

RBD

بعد از پیدا کردن این نواحی روی Base سفارش SELL LIMIT میگذاریم تا قیمت بعد از برخورد به این ناحیه و فعال کردن سفارش ما به سمت پایین سرازیر شود و ما وارد سود شویم .

Base همان ناحیه ای است که خریدارها و فروشنده ها با هم درگیر شدند و در نهایت فروشندها برنده بازی شدند.برای مشخص کردن دقیق ستاپ هایی که میخواهیم درون آنها معامله کنیم باید بیس ناحیه را همیشه در نظر بگیریم به این صورت که بالاترین نقطه ای که قیمت در بیس به خودش دیده رو به عنوان انتهای ستاپ و برای ابتدای ستاپ هم کندل هایی که Neckline آن ها تقریبا در یک سطح می باشد را در نظر بگیریم.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا